کد مطلب:36213 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:132

بی تابی نابجا











(و ان جزعت علی ما تفلت من یدیك فاجزع علی كل ما لم یصل الیك)

«و اگر بر انچه كه از دست تو رفته بی تابی كنی می كنی پس بی تابی كن بر تمام آنچیزهای كه به تو نرسیده است»

آری آنچه كه بد دست آمده و از دست رفته با آنچیزهائی كه در جهان هست و به دست نیامده هر چند از این جهت كه یكی به دست آمده و از دست رفته و دیگری بكلی به دست نیامده با هم فرق دارند ولی در آن جهت كه موجب جزع و بی تابی است یعنی بهره مند نشدن آدمی، مساویند پس كسیكه بر از دست رفته بی تابی می كند باید بر به دست نیامده ها بی تابی نماید.

[صفحه 235]

باری مقصود این است كه همانگونه كه آه و افسوس بر چیزهای به دست نیامده كه اتفاقا بیشمار هم می باشند كار غلطی است، ناراحتی برای از دست داده ها هم نابجاست و اگر بی تابی برای این، جا دارد باید برای تما اشیاء جهان كه به دست نیامده نیز روا و بجا باش.


صفحه 235.